عسل مامان سلام پسرم بالاخره بعد از کلی گشتن و گشتن به کمک حاج بابا و مامان جون ی خونه خوب تو شهرک نفت پیدا کردیم. تقریبا نزدیک مامان جون شدیم. دست باباجون هم درد نکنه که ما رو به محل کارم و مامان جونی نزدیک کرد. این هفته هفته ی سختی شما داری و من حسابی شرمنده قند عسلم میشم که مجبورم کار سنگین گاهی انجام بدم منو ببخش عسلم. پنج شنبه قرار شد اسباب کشی کنیمو من تقریبا به کمک باباجون وسایل رو جمع کردم مونده کتابخانه بابا که اون جمع بشه انگار همه چیز تموم شده آخه میدونی باباجونت خوره ی کتاب هست نه از این الکی ها ها از این دوست دارای اساسی کتاب و ادبیات .500 جلد کتاب رو باید جمع کنیم تازه جدید هم رفته نمایشگاه کتاب کلی دوباره کتاب خریده...