فوت مادربزرگ پدر(خان نه نه)
گل پسر مهربونم؛ متاسفانه باید بگم که مادربزرگ پدریت هم به رحمت ایزدی رفت. درست جمعه 19/7/ بود که سر ناهار نشسته بودیم که یهو پدر موبایلش رو داشت چک میکرد که گفت وای سحر! گفتم چی شده؟ گفت : عمه کبری زده که خان نه نه فوت شدند. باورم نمی شد. هر چند دو ماه پیش به خاطر بیماری قلبی بستری بودند و ما هم خدارو شکر به دیدنشون ارومیه رفتیم. ولی نه به این زودی. خیلی خیلی مهربون بودند. متاسفانه من که زبان آذری متوجه نمی شم ولی همیشه با خوش زبانی و خوش برخوردی و خنده خان نه نه مواجه می شدم. یادم نمی ره که وقتی می رفتم ارومیه بهم می گفت: گلینم،قیزیم و بعد خنده رو سر میداد. دفعه آخر وقتی ارومیه بودیم فقط روی تخت بود و حتی آخ هم از سر ب...