ورود به بیست و دو ماهگی

گل پسرم ؛

به دلیل قطع شدن اینترنت که مثلا واسه مخابراته وقتی هم وصل میشه همه تو خونه میپرند تو اینترنت و سرعت بسیار پایین میاد دیگه جایی واسه من نمیمونه واسه همین دوباره دیر شد.(مامان ساجده)

شما سوم خرداد که مصادف با سالگرد فوت پدربزرگ من (پدر مامان جون) بود وارد بیست و دومین ماه زندگی زیبات شدی.

من رو که پرانرژی کردی و خودت هم روز به روز شیرین و شیرین تر میشی و دیگه من نیستم من دیگه کم رنگ و کم رنگ تر شده و شدی تو. گاهی تو اداره همه نکوهشم میکنند که من انقدر به تو وابسته ام و با تمام خستگی به پارک و فعالیت با تو می پردازم. ولی آیا خوشیی بالاتر از تو هم هست؟ مسلمه که نیست.

شما دیگه تو این ماه :

1- فعلها رو کامل می گی مثلا بیا،بود،هست، نیست مثلا می گی: سحر نیشت. بهمن هشت. مامان جون بو.

2- سه رنگ قرمز و آبی و زرد رو به خوبی می شناسی .

3- بسیار بسیار به نقاشی کردن علاقه داری. خط خطی می کنی و می گم چی کشیدی می گی: اتوبوس، دست، پا، انگشت، بشتنی چوب.

4- صدای حیوانات رو کامل بلدی : الاغ چی مگه : ار ار. بعی بعی می گه : بع بع. پیشی میگه: پیش پیش بعد ی نگاه متعجب که می کنم می گی : میو میو. جو جو می گه : پیش پیش دوباره منو تعجب و تو زود می گی : جیک جیک. هاپو می گه :هاب هاب.

5- جدیدا ی قابلمه و لگن رو هم میزاری و میای دم ظرفشویی می ایستی اینکار رو هم از مانی که رفته بودیم خونشون یاد گرفتی.

6- از هر پله ای بالا و پایین میری می گی : موشولاه. چون اولش که بالا و پایین کردن از پله رو یاد گرفتی من بهت میگفتم : ماشاالله.

7- دیگه خودت به راحتی از پله های سرسره بالا میری و از سرسره پایین میآی.

8- به اسکوتر و دوچرخه علاقه مند شدی و دیگه باید یواش یواش برات تهیه کنم.

9- خودت میری پوشک میاری و می خوابی تا من عوضت کنم و می گی: ما سح بوش عبض.

10- موقع خوندن نماز می گی : ما سح مخ . دعا. الاه ابر.

11- شعر تاب تاب عباسی خدا من رو نندازی رو هم این طور می خونی : تاب تاب عصبی خودا من و ننی.

12- دیگه سفره رو می ندازی و اسباب غذا رو میزاری و کلی هم کمک دست منی عشقم.

13- یاد گرفتی می ری روی مبل و می پری.

14- کله ملغ میری من که باور نمی کنم انقدر زود بزرگ شدی.

گل پسرم همیشه و همیشه شادی و خندت رو از خدا خواستارم