من و گل پسر
ی روزهایی که تنهایی و دوتایی با همیم آنقدر بهم کیف میده که دوست. ندارم اون روز شب بشه جمعه 18 بهمن تنها بودیم من هم از فرصت استفاده کردم کمی گل و رویکردها برای عید شستم وقتی گلها رو بردم حمام کمکم کردی بعد از شستن من یکی یکی میبرید رو پارچه تو اتاق مینداختی بعد هم دوتایی رفتیم از سوپرمارکت از سر کوچه خرید کردیم اونجا همونطوری که بغلم بودی شیر را رو که برمیداشتم شما هم کمک میکردی نگه میداشتیم وقتی میگفتم مهراد نیافته میگفتی : چش چش وقتی اومدم حساب کنم فروشنده بهت گفت: عمو چقدر به به داری گوگولی و تو جدی بدون لبخندی حتی نگاهش کردی( شاید طلبی داشتی من بیخبر بودم:-)) خلاصه وقتی رسیدیم خونه دیدم میگی ماما عمو گی گی و ا...